در سال 1993، گروه کوچکی از کارشناسان در خانه ی فیفا ، زوریخ ، سوییس گرد آمدند تا در باره ی نقش تغذیه در عملکرد فوتبالیست ها به بحث و تبادل نظر بپردازند.
مباحث با راهنمایی اساتید، پروفسور کلاید ویلیامز و بورن اکبلام، اداره شد . توصیه های آنان به ورزشکاران ،مصرف مایعات به مقدار مناسب در طول مدت مسابقه بود که قوانین مربوط به نظارت بر مصرف نوشیدنی ها در حین بازی را تغییر می داد. در این جلسه توجه خاص به ورزش فوتبال شد ه بود در حالیکه بسیاری از اطلاعات از آزمایشگاه های مربوط به دوچرخه سواری، دو جمع آوری شده بود و به ورزش هایی اختصاص داشت که برون ده مداوم داشتند. متناسب نبودن این اطلاعات مورد بحث قرار گرفت . با وجود این ، اطلاعاتی که از فوتبالیست ها ، کلوپ ها و تیم های ملی فوتبال به دست آمده بود، به ویژه درباره تغذیه ، مورد توجه قرار گرفت .
پس از این جلسه ، اطلاعات جدیدی به دست آمد . مدل هایی معرفی شدند که بیش از سایرین نماینده ورزش فوتبال به شمار می آمدند. آزمون های دوشاتل متناوب انجام شد تا الگوهای حرکتی فوتبالیست ها در مسابقات مشخص شود. آزمون ها ی مهارت های خاص فوتبال نیز به منظور سنجش عملکرد فوتبالیست ها پس از تغییرات ایجاد شده در رژیم غذایی شان ، به کار رفت . در مجموع ، موضوعات تازه ای مطرح شد ، از جمله استفاده از بیولوژی ملکولی جهت ارزیابی نقش رژیم غذایی در تنظیم و تقویت سازگاری های عضله در پاسخ به تمرین. نکته حائز اهمیت ، استرس ناشی از رقابت های پشت سر هم است ، به ویژه برای فوتبالیست های برتر و زمانی که نتیجه ی بازی برای کلوپ و کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است. این فشار روانی می تواند به بروز بیماری و پایین آمدن سطح عملکرد ورزشکار بیانجامد. غذایی که ورزشکار انتخاب می کند توانایی وی را جهت سازگار شدن با این نیاز ها تحت تاثیر قرار می دهد.